زندگی جغدی که شب ها زود می خوابید

قرار با خرگوش به کارهای مفید انجام بدیم و هدف هفته تایین کنیم

الان سه شنبس، من از شنبه دارم فکر می کنم هدفه هفتم چی باشه

زندگی جغدی که شب ها زود می خوابید...

این وبلاگ داره کم کم تبدیل می شه به مکانی برای غرغر من همین دیگه ایکاش دیروز بیرون رفتن با کفتر و لمی داخل قسمتای منفی می گذاشتم. وقتی یکی چیزهای چرت و پرت تحویلم می ده هم حوصلم سر میره هم، عصبی می شم. می دونم یک دوست باید به چرت و پرتای دوستاشون هم گوش بدن ولی آخه دو ساله دارم مزخرفات عشقی گوش میدهم. خسته شدم دیگه. اخرش بعد دو سال می گه نه پسر خوبی بود. ای بابا... هر کار غیر عشقی هم که به نظرشون هیجان نداره! می گن تو هم دیگه باید بری داخل عشق اینا، دیگه دیره... من خودم تصمیم می گیرم که کی دیره... شاید من خواستم تا 50 سالگی راست راست بچرخم. بعد از من نظر می پرسن، یا زندگی جغدی که شب ها زود می خوابید...ادامه مطلب

اعصاب خوردی این که الان دارم برای خود چیز می‌نویسم به علت میل شدیدم به ساختنه! اطرافم چیز هدفمندی پیدا نمی‌کنم که بسازم بنابراین گفتم یکم بنویسم شاید حالم بهتر بشه. چطور باید انسان راه مقابله با مشکلاتشو پیدا کنه؟ اگه توی دانشگاه دو واحد هم روش‌های حل مشکلات می‌گذاشتن خیلی از ما الان زندگی بهتری داشتیم. بحث حل مشکلات شد، برم همین عبارت را گوگل کنم ببینم چه جوابی می‌ده. (عبارت استفاده شده: How to solve your problems” اتفاقاً چیز‌های باحالی اومد، اولین چیز این شش راهکاره: First, ask yourself: is there really a problem here? Accept it. Ask for help. Use 80 percent of your time to find solutions. Break the problem down into smalle زندگی جغدی که شب ها زود می خوابید...ادامه مطلب