حل مشکلات؟

اعصاب خوردی

این که الان دارم برای خود چیز می‌نویسم به علت میل شدیدم به ساختنه! اطرافم چیز هدفمندی پیدا نمی‌کنم که بسازم بنابراین گفتم یکم بنویسم شاید حالم بهتر بشه.

چطور باید انسان راه مقابله با مشکلاتشو پیدا کنه؟ اگه توی دانشگاه دو واحد هم روش‌های حل مشکلات می‌گذاشتن خیلی از ما الان زندگی بهتری داشتیم. بحث حل مشکلات شد، برم همین عبارت را گوگل کنم ببینم چه جوابی می‌ده. (عبارت استفاده شده: How to solve your problems”

اتفاقاً چیز‌های باحالی اومد، اولین چیز این شش راهکاره:

1. First, ask yourself: is there really a problem here?
2. Accept it.
3. Ask for help.
4. Use 80 percent of your time to find solutions.
5. Break the problem down into smaller pieces.
6. Find the opportunity and/or lesson within the problem.

از همین مشکلی که مثال زدم استفاده می‌کنم

من نیاز دارم که چیزی رو خلق کنم، از این کار لدت می‌برم. اما الان ناکام موندم.

1.آیا این که الان در این لحظه نمی‌تونم چیزی درست کنم واقعاً مشکل محسوب می‌شه؟ جواب بله دارم از انرژی منفجر می‌شوم و اگه این انرژی رو سرکوب کنم بعدش احساس رخوت و افسردگی سراغم می‌آید (نکته: افسردگی در 90 موارد به سراغ من می‌آد!)

2. قبولش کن. خب الان من اینجا نشستم توی کتاب خونه و دسترسی به مدادرنگی، کاغذ، پارچه، دوربین عکاسی و ... ندارم. چیز‌هایی که به اون‌ها دسترسی دارم: آدم‌های ناشناخته‌ی فراوان (من خجالتی‌ام)، موبایلم (یک iphone خسته)، دو عدد روان نویس بنفش و آبی نفتی، کاغذ سفید، یک فصل از کتاب که کندم با خودم آوردم (کتاب مال خودمه با کتاب‌های کتابخانه و عمومی این کارو نکنین)، یک دفترچه یاداشت که توش لیست می‌نویسم (لیست نوشتن از کار‌های مورد علاقمه!) و لپ‌تاپم: توی این لپ‌تاپ که یار غار منه امکانات من ویژال استودیو، اینترنت، انواع چیزای پایه‌ای مثل آفیس و بازی Dota2 و Doom هست.

3. کمک بخواه: گفتم که من ادم اجتماعی‌ای نیستم ولی همیش دوست داشتم یکبار کار تیمی رو تجربه کنم ولی اگه مثلاً به یکی بگی بیا باهم یه اثر هنری خلق کنیم خب در اکثر مواقع دیده شده که ملت از دماغ همایونیم درآوردنش.

4.از 80% زمانت برای حل مشکل استفاده کن! باشه

5. مشکل را به تیکه‌های کوچکتر تقسیم کن. 1. حوصله سر رفتگی 2.دوست نداشتن انجام کارهایی که الان دارم 3.علاقه به خلاقیت 4.علاقه به ساختن چیز‌های جدید 5.علاقه به فکر کردن 6.علاقه‌ی خیلی شدید به چیل کردن! 7.علاقه به مطرح کردن خود (در عین این که از این کار متنفر هم هستم، پارادوکس وجودی من!)

6.فرصت این که کلی تایپ کردم، الان یک مقدار احساس سبکی می‌کنم نوشتن هم خودش نوعی ساختنه!

پی نوشت: جنگلی های عزیز (اگر که من جغد باشم شماهایی که زبون منو فهمیدن باید موجودات جنگل باشین!) شما چطوری مشکلاتتون رو حل می کنید؟

آیا شماها هم دوست دارین چیزی رو بسازین؟

پی نوشت دو: بلد نیستم هنوز عکس بزارم

منبع برای اون 6تا:

1. 1.       http://www.positivityblog.com/index.php/2009/07/10/how-to-solve-a-problem-6-quick-and-powerful-tips/